به سوی خدا

به سوی خدا

عاشقی تنها به خداوند چه زیباست
به سوی خدا

به سوی خدا

عاشقی تنها به خداوند چه زیباست

از همه چیز دلم گرفته

  بازم سلام
   

دستهایم بالهای بسته ی کبوتری ست که در آرزوی پرواز به آغوش توست ...

چشمانم پنجره ی غبار گرفته ایست، که فقط با اشکهای تو پاک میشود ...

صندوقچه ی دلم هزاران سال است که بسته مانده، تا تو قدم به سرزمینِ 

بکر احساسم بگذاری... .

انگار خواب تو را وقتی زائیده شدم دیده ام ...

آه ... تازه یادم آمد که تو بودی که مرا به سرزمین خاکی صدا کردی ...!!

  • از همه چیز دلم گرفته ... حتی از تو، نازنیم! ٫~٫~٫~٫~٫~٫~٫~٫~٫~~٫~٫~٫~٫~٫~

    ای عشق آزرده من، ای لاله پژمرده من
    آخر لبت آمد به فریاد از رشک من، نفرین به من باد
    آخر دل پاکت شکستم با سنگ غم ای داد و بیداد
    گر بر تو کردم بد گمانی بر من ببخشا
    ای که دانی، اتش این عشق سوزان شعله زد بر رشک من
    اکنون خریداره وفایت، پوزش به لب افتم به پایت
    تا نخندی من نخندم گر بخشکد اشک من
    آی نازنین دست تو کو بر سر من عشق من
    تا شویید این خونابه از چشم تر من

    خوب تا بعد  


  • (دوست دار شما بهزاد) 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

[ بدون نام ] شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ب.ظ

گمشده... شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:18 ب.ظ

هر کس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا میشکند بیگانه اگر میشکند حرفی نیست در عجبم دوست چرا میشکند...........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد