به سوی خدا

به سوی خدا

عاشقی تنها به خداوند چه زیباست
به سوی خدا

به سوی خدا

عاشقی تنها به خداوند چه زیباست

تجربه

 

شاگردی از استادش پرسید:" عشق چست؟ "
استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! "
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: "چه آوردی؟ "
و شاگرد با حسرت جواب داد: " هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم ."
استاد گفت: " عشق یعنی همین!
"

شاگرد پرسید: " پس ازدواج چیست؟ "
استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! "
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم."
استاد باز گفت: " ازدواج هم یعنی همین!!

مناجات

 

خدایا مرا وسیله ای برای صلح و آرامش قرار ده.

  بگذار هر جا تنفر است بذر عشق بکارم ، هر جا آزردگی است ،

  ببخشایم، هر جا شک حاکم است، ایمان، هر جا یا‍‎‏ْس است،

  امید، هر جا تاریکی است، روشنایی و هر جا غم جاری است،

  شادی نثارکنم.

  الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم. بیش

  از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم. بیش از آنکه دوستم

  بدارند، دوست بدارم، زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و

  در بخشیدن است، که بخشیده می شویم
 

آخر یه روز دق می کنم فقط به خاطر تو     دنیا را عاشق می کنم فقط به خاطر تو