به سوی خدا

به سوی خدا

عاشقی تنها به خداوند چه زیباست
به سوی خدا

به سوی خدا

عاشقی تنها به خداوند چه زیباست

چشمان زیبا عشق


در آن چشمان زیبا عشق و ناز است

خوشا چشمی که بر چشم تو باز است

اگر در سینه ات دل نیست، غم نیست

همان چشمان تو عاشق نواز است
  ٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫



یاران به خدا بی وفایی نکنید

از دل خسته جدایی نکنید

یا آنکه وفا کنید تا آخر عمر

یا اینکه از اول آشنایی نکنید٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫

حواست هست داری همه چیز منو از ام می گیری ؟!

قلبم رو که گرفتی.......

دلم رو....

حواسم رو....

خوابم رو.....

از همه مهم تر عقلم رو........

اما نمی دونم چرا جای خالی هیچ کدوم رو احساس نمی کنم ........

بخاطر اینه که، تو جای همشون رو گرفتی!!!

 

بازوان داغ یک عشق

روزها بود که گم شده بودم
یا شاید هم گم کرده بودم !
راه رها شدن از فریادهای درونم رو
اینجا که رسیدم
رودخونه بود و درخت ،کوه و پرنده
ساز و آواز ...
اما کسی نبود !
یک هم راز . یک هم درد...
ساز داشتن اما
کسی نوای دل من را نمی نواخت
گم کرده بودم همه چیزهای خوب را ...
نغمه دلم خاموش

ازاد بودم من . ازاد بودم من
گرفتارم تو کردی . مفتون مه رویان عیارم تو کردی
من اهل بودم . رند و می خوارم تو کردی . تو کردی
با می فروشان . اینچنین یارم تو کردی . تو کردی

ای دل بلا . ای دل بلا . ای دل بلایی
ای دل سزاواری که دائم مبتلایی
از مایی اخر . خصم جان ما چرایی
دیوانه جان . اخر چه ای کار کجایی
روزم سیه . حالم تبه کردی . تو کردی
ای دل بسوزی .هر گنه کردی تو کردی
ای دل بلا . ای دل بلا . ای دل بلایی
ای دل سزاواری که دائم مبتلایی

تا چند می سوزی دلا .خود را و ما را
ما هیچ رحمی کن به خود اخر خدا را
تا چند خواهی عشق . درد بی دوا را
تا کی به جان باید خریدن این بها را

مجنون شوی دیوانه ام کردی . تو کردی
از خود مرا بیگانه ام کردی . تو کردی

ای دل بلا . ای دل بلا . ای دل بلایی
ای دل سزاواری که دائم مبتلایی

اخر دلا تا کی غم بیهوده خوردن
ما را به این میخانه . ان میخانه بردن
روزم سیه . حالم تبه کردی . تو کردی
ای دل بسوزی .هر گنه کردی تو کردی
روزم سیه . حالم تبه کردی . تو کردی
ای دل بسوزی .هر گنه کردی تو کردی


ای دل بلا . ای دل بلا . ای دل بلایی
ای دل سزاواری که دائم مبتلایی

ای دل بلا . ای دل بلا . ای دل بلایی
ای دل سزاواری که دائم مبتلایی


وقتی تو اومدی کسی تو رو ندید
کسی تو رو حس نکرد
ولی من با تموم وجود حضورت رو حس کردم
همیشه دلم می خواد برات شعری بنویسم .  
عاشق باشم و دلتنگ .
....نگذاشته است ...نمی گذارد
دلم می خواد..می خواست...مجنون باشم .
نمی گذارد...نگذاشته است.
همین خرده ریزی که اسمش زندگی است.
شاید تا بحال نگذاشته ولی از این به بعد چی ؟
نه نمی تونه دیگه این کارو بکنه !!
این دفعه دیگه می خوام داد بزنم
صدام همه جا رو پر کنه
دوستت دارم ...
تا قیامت اسم ما قصه هارو پر کنه
می خوام از بودنت عالمی ترانه بسازم .
..


از میان بازوان داغ یک عشق !
بوسـه های خالـی  از هوس !
راستــــــی می توان  شنیـد ؟
عشق را مـی تـوان  چشیـد ؟

ولنتاین

با سلام و عرض تبریک
هر سال در ماه فوریه در سرتاسر اروپا و امریکا ٬ عشاق و دلدادگان به مناسبت روز خاصی به اسم ولنتاین به هم هدیه میدن .
میدونید علتش چیه ؟
ولنتاین در لغت به معنای معشوق و محبوب هست که تازگی بین جوونای ایرانی هم رواج پیدا کرده . این فرصت خوبیه برای اینکه اجازه ندیم عشقمون کمرنگ بشه .
از گذشته های دور ٬ ماه فوریه ماه مهرورزی و تحقق عشق بوده . روز سنت
ولنتاین هم یه چیز مشترک از آیینهای رایج بین مسیحیان و رومیهای باستان بوده . حالا میخوایم بدونیم اصلا ولنتاین کی بوده .
امروزه کلیسای کاتولیک از سه قدیس یاد میکنه که اسم هر سه شون
ولنتاین هست و هر سه شونم شهید عشق و محبتن

یکی از افسانه ها بدین شرحه که امپراتور کلادیوس در قرن سوم میلادی در روم به این نتیجه می رسه که سربازای مجرد با کفایت تر از سربازای متاهل هستن رو همین حساب ازدواج مردای جوون رو غیر قانونی اعلام میکنه ولی ولنتاین بر خلاف این قانون در خفا اونا رو به عقد هم در می آورد ٬ به محض اینکه کلادیوس از این ماجرا با خبر میشه اونو به مرگ محکوم میکنه .
بعضی ها میگن علت کشته شدن
ولنتاین ٬ تلاش اون برای فراری دادن مسیحیان زندانی در روم بوده که به شدت مورد شکنجه واقع میشدن .
یه افسانه دیگه هم هست که میگه :
ولنتاین خودش اولین هدیه ولنتاین رو برای معشوقه ش میفرسته . بدین ترتیب که وقتی زندانی بوده عاشق دختر زندانبانش میشه و قبل از مرگش نامه ای برای اون دختر مینویسه و آخرش اینطور امضا میکنه : ( ولنتاین تو ) .
این عبارتیه که این روزا آخر بیشتر نامه های عاشقانه به چشم میخوره
در تمام افسانه ها شاهدیم که ولنتاین پیکره و در حقیقت نمادی از همدلی ٬ دلسوزی و از همه مهمتر عشقه . عده ای معتقدن که روز ولنتاین رو به مناسبت سالگرد مرگ ولنتاین جشن میگیرن که احتمالا حدود سال ۲۷۰ بعد از میلاد اتفاق افتاده . یه عده دیگه ادعا میکنن کلیسای مسیحیت برای بخشیدن جنبه تقدس به فستیوال شرک آمیز و کافرانه لوپرکالیا ٬ روز ولنتاین رو جشن میگیرن .
در روم باستان فصل بهار رسما در ماه فوریه شروع می شد و معتقد بودن که فوریه ماه تسویه و پاک شدن از پلیدی هاست . اونا مثل ما خونه تکونی میکردن و بعد نوعی گندم رو با نمک قاطی میکردن و به همه جای خونه می پاشیدن .
فستیوال لوپرکالیا که روز ۱۵ فوریه شروع میشد اختصاص داشت به فائونوس الهه زراعت در روم باستان و نیز به رمولوس و رموس بنیانگذاران روم که دارای مراسم ویژه ای بود که کاملا هم شرک آمیز بود .
اولین بار پاپ اعظم گلاسیوس در حدود ۴۹۸ بعد از میلاد ۱۴ فوریه رو روز سنت
ولنتاین
قرار داد . بعدها انگلیسی ها و فرانسوی ها در قرون وسطی بر این باور شدن که ۱۴ قوریه آغاز فصل جفت گیری پرندگان است که خود به رشد این رای منجر شد که این روز رو باید جشن گرفت و گرامی داشت .
در قرن ۱۷ در بریتانیای کبیر روز ولنتاین رو در سرتاسر کشور جشن گرفتن . در اواسط قرن ۱۸ دوستان و دلدادگان در این روز به یکدیگر هدیه و نامه های عاشقانه میدادن . در پایان قرن ۱۸ با توجه به گسترش صنعت چاپ کارتهای چاپی جایگزین نامه ها شد . امریکائیها در سالهای بین ۱۷۰۰ تا ۱۷۱۰ به جرگه برگزارکنندگان روز ولنتاین پیوستن .
آمار و ارقام نشون میده که تقریبا ۸۵٪ هدایای
ولنتاین توسط خانمها خریداری میشه . علاوه بر ایالات متحده ٬  در کشورهای کانادا  ٬ مکزیک ٬ انگلستان ٬ فرانسه و استرالیا نیز این روز رو جشن میگیرن .




شکستم


بازم سلام

امروز نمیخوام چیز زیادی بنویسم ...


   

ما چو  سنگیم و  تو مثال  شیشه

ما چون شکنیم،توباشی خورده شیشه

ما میشکنیم در خود ،  تو سالم باشی

شیشه  شکند سنگ، چوعاشق باشی

--------------------------

بشکن بشکنه، بشکن!

نه نمیشکنم، بشکن!

باشه میشکنم

آخ!!شکستم

خود را شکستم

ازکمر

فقط به خاطر تو

فقط به گفته تو

قلب شیشه ای ات را نمیتوانم بشکنم ای دوست

 

      و لی  حقیقتش من شکستم و قلب شیشه اش را شکستم

روزعاشق ها

بازم سلام
امروز بعد از مدتها وبلاگ خودمو کامل کردم
فقط امدم تا بگم (روزعاشق ها رو ) وبه همه عاشقان تبریک میگم و برای همه شما آرزوی موفقیت می کنم
   
 
 از اینجام به عشق اول و آخر خودم این روز رو از ته دلم تبریک میگم ولی چون الان پیشم نیست این شعر هارو بهش تقدیم میکنم

 

دلم برات تنگ شده جونم

می خوام ببینمت نمیتونم

بین ما دیوارهای سنگی فاصله یک عمره میدونم

بفض ترانومو شکستم میخوام بگم عاشقت هستم

تو عین ناباوری یک شب خالی گذاشتی هر دو دستم

تو بودی تمام هستی راستی مستی همه قصه من

تو بودی سنگ صبورمو نگاه غرورمو لبهای بسته ی من

نیمه شب نیمه شب از خوابم پا میشم نیستی پیشم باز دیوونه میشم

دوریه تو تیشه زد به ریشم نیستی پیشم

بی صدا از من خالی میشم

هم صدا با حالی میشم

گونه هام خیس از شبنم غم ، نیستی پیشم

 

 

صدات کردم جوابمو نمیدی

کمی به من تو بها نمیدی

یه جمله ی دوستت دارم نمی گی

هر چی که تو دلت داری اونم بهم نمی گی

چه جور بایدبهت بگم دست از تو بر نمی دارم

می خوام فقط داد بزنم بگم عاشقت منم

می خوام با تو باشم فقط با تو

بمیرمو فدات شم

دل هواتو کرده

تو سینه ام پر درده

تا کی طفلکی دلم دنبال تو بگرده

تمومه لحظه ها فقط اسم تو رو لبمه

هر چی که تو دنیا دارم بدون که بی تو باز کممه


 

میخوام امشب بار سفر را ببندم و

مسافرجاده ا ی بی انتها از یاد و خاطر توباشم

 شاید دلم کمی با عطر یاد تو آرم بگیره

می خوام تنها با خیال تو به زیر نور مهتاب بشینم

در خلوت بی کسیم با صدای تو حرف بزنم

می خوام باز به آلبومی خیالی از خاطرات نگاه کنم

و خط به خط ، واژه به واژه دفتر دلتنگیامو بخونم

میخوام با غم بی کسی در آغوش باد گریه کنم

میخوام در بستر سردو بی روح خاک به خواب برم

و رویایی به زیبای دیدار تو داشته باشمبازم دوست داره شما (بهزاد)